بودنم را هیچ کس باور نداشت هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
او که خوابیده است در این گورسرد بودنش را هیچ کس باور نکرد
در وصل هم زهجر تو اى گل در آتشم
عاشق نمى شوى که ببینى چه مى کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمى رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
پروانه را شکایتى از جور شمع نیست
عمرى است در هواى تو مى سوزم و خوشم
خلقم به روى زرد بخندند و باک نیست
شاهد شو اى شرار محبت که بى غشم